- مشخصات كتاب
- [مقدمات تحقيق]
- باب خصلتهاى يگانه
- اشاره
- ترك خصلتى موجود به خاطر خصلتى كه وعده داده شده است
- يك خصلت از ستمگرى است
- يك خصلت از دين خواهى است
- يك خصلت سبب پنج خصلت مىشود
- يك خصلت به يك خصلت
- يك خصلت نجات دهنده است
- يك خصلت بهترين كار در دين است
- چيزى با چيزى جمع نشده كه بهتر از جمع شدن يك خصلت با يك خصلت باشد
- خصلتى است كه شرافت دنيا و آخرت در آن است
- داناترين مردم كسى است كه يك خصلت را با يك خصلت جمع كند
- حقيقت خوشبختى يك چيز و حقيقت بدبختى يك چيز است
- مردم به سبب يك خصلت پاداش مىگيرند يا مجازات مىشوند
- يك خصلت بهترين جهاد است
- سختترين چيزها خصلتى است كه نمىتوان از آن دورى كرد مگر با ترك يك خصلت
- شرافت مؤمن در يك خصلت و عزّت او در يك خصلت
- كليد هر بدى يك خصلت است
- خصلتى از عدالت است
- خصلتى است كه هر كس انجام دهد به داورى با آن راضى شود
- كمترين حق مؤمن بر برادرش يك خصلت است
- با يك خصلت مىتوان به خداوند نزديك شد
- خداوند بندگانش را با چيزى سختتر از يك خصلت امتحان نكرد
- ميوه نيكى يك چيز است
- خصلتى است كه ايمان بنده را پابرجا مىكند و خصلتى است كه او را از ايمان بيرون مىكند.
- خصلتى است كه وقار مؤمن را از بين مىبرد
- يك نيكى است كه بالاتر از آن نيكى نيست و يك بدى بر والدين است كه بالاتر از آن بدى نيست
- صاحب يك خصلت تضمين داده شده كه فقير نشود
- مروّت اهل بيت پيامبر (ص) در يك خصلت است
- يك خصلت از مروّت است
- يك خصلت از مردى با شخصيت ناپسند است
- خصلتى است كه خدا آن را دوست دارد و خصلتى است كه خدا آن را دشمن مىدارد
- خصلتى است كه هر كس آن را داشته باشد شكر نعمت را به جا نياورده است
- هر كس كه خصلتى او را خشمناك نكند خصلتى را شكر نكرده است
- خصلتى از فروتنى است
- خصلتى است كه نزديك است كه به كفر انجامد و خصلتى است كه ممكن است بر قضا و قدر غلبه كند
- خصلتى است كه ملّتهاى پيشين را هلاك كرده
- شهادت در راه خدا باعث آمرزش هر گناهى مىشود مگر يك گناه، كه جز يكى از سه خصلت آن را از بين نمىبرد
- خداوند به محمد (ص) و امت او هديهاى داده كه به هيچ يك از امتها نداده
- هر كس بخواهد بركت خانهاش افزون شود به هنگام آمدن غذا يك خصلت را انجام دهد
- چون خداوند بندهاى را دوست بدارد به او نظر مىكند و چون به او نظر كند يكى از سه چيز را به او تحفه مىدهد.
- قيامت عروسى پرهيزگاران است
- خصلتى است كه به سبب آن انسان مرگ را دوست ندارد
- خصلتى است كه به ضدّ خود شباهت دارد
- بدترين مردم كسانى هستند كه از ترس خصلتى به آنها احترام مىشود
- يك خصلت زهد در دنيا و يك خصلت شكر هر نعمتى است
- هيچ چيزى به زندانى شدن طولانى، مستحقتر از زبان نيست
- هر كس آرزوى دراز كند عملش بد مىشود
- هر گاه كه شخص مسلمان ساكت باشد، نيكوكار نوشته مىشود
- خصلتى است كه هر كس داشته باشد از هراس روز قيامت در امان است
- رأس عقل يك خصلت است
- پرهيزگارترين و عابدترين و زاهدترين و كوشاترين مردم
- پشيمان شدن در توبه كفايت مىكند
- كسى كه بيشتر از مصرف روزانهاش مال به دست آورد
- سفارش به يك خصلت
- يك خصلت دفعكننده و يك خصلت جذبكننده است
- يك خصلت بر اهل دنيا سنگين و يك خصلت بر آنها سبك است
- شرافتى جز با يك خصلت و كرامتى جز با يك خصلت و عملى جز با يك خصلت و عبادتى جز با يك خصلت نيست
- خصلتى است كه در چهار مورد سودمند است
- چون خداوند بندهاى را دوست بدارد او را به بلايى بزرگ مبتلا مىكند
- يك خصلت باعث ايجاد بواسير مىشود
- دستى كه انگشترى از آهن بر آن است پاكيزه نمىشود
- كسى كه پيش از سلام دادن سخن بگويد به او پاسخ مدهيد
- خصلتى است كه هر كس آن را انجام دهد يا در باره او انجام داده شود از دين محمد (ص) بيرون رفته است
- از سخنان حكمتآميز پيامبران جز يك كلمه باقى نمانده است
- وقتى خداوند به بندهاى نيكى را اراده كند، در اين دنيا تعجيل در عقوبت او مىكند و وقتى به بندهاى بدى را اراده مىكند، عقوبت او را به تأخير مىاندازد
- شكيبايى در برابر دشمنان نعمت
- پيامبر (ص) و على بن ابى طالب (ع) از يك درخت آفريده شدهاند
- يك خصلت سپاس هر نعمتى است
- دين همان دوست داشتن است
- وقتى يك مؤمن با مؤمن ديگر مصافحه كرد، از هم جدا مىشوند در حالى كه گناهى ندارند
- يك خصلت دلها را زنده مىكند
- [يك خصلت كه در آن زنده شدن ياد ائمه ع است]
- خداوند چيزى را نيافريده كه بيشتر از يك خصلت چشم را روشن كند
- نه قسمت از ده قسمت دين در يك خصلت است
- كسى كه به قضا راضى باشد و كسى كه از آن خشمگين باشد
- يك خصلت است كه در برابر آن شتران سرخ مو هم دوست داشتنى نيست
- يك خصلت بر روزى مىافزايد
- يك خصلت از گناهانى است كه آمرزيده نمىشود
- يك خصلت باعث نفاق مىشود و تنگدستى مىآورد
- نخستين تحفهاى كه به مؤمن داده مىشود يك چيز است
- بندهاى كه در روز قيامت حسنهاى ندارد به سبب يك خصلت آمرزيده مىشود
- يك خصلت سرآمد همه گناهان است
- چقدر زشت است كه شخصى وارد بهشت شود در حالى كه آبروى او ريخته مىشود
- خصلتى است كه هر كس آن را انجام دهد، سزاوار رحمت خدا گردد
- خصلتى است كه هر كس آن را انجام دهد خير و بركت خانهاش زياد شود
- در باره كسى كه تندرستى او بر بيماريش غلبه كند و در عين حال با چيزى خود را معالجه كند و بميرد
- مؤمن از يك خصلت بر كنار است
- ايمان را چيزى مانند يك خصلت نابود نمىكند
- آن كس كه نميرد تا جانشين خود را بعد از خود ببيند، سعادتمند است
- مؤمن از نظر احترام از كعبه بالاتر است
- مؤمن را اين پيروزى از جانب خداوند بس، كه دشمنش را ببيند كه مشغول گناه است
- هديه دادن كينهها را از ميان مىبرد
- خوشا به حال بنده بىنام و نشان
- خصلتى شخص را در روز قيامت فقير مىسازد
- سرشناسان اهل بهشت يك گروه هستند
- پيامبر خدا (ص) پشت سر هم وضو مىساخت
- يك خصلت زيباترين زيبايىهاست
- پيامبر خدا (ص) به خاطر يك خصلت دعاى خود را ترك كرد
- بهترين عبادت يك خصلت و بهترين دين، يك خصلت است
- يك چيز فراوان است ولى عملكننده اندك است
- يك خصلت نصف دين است
- بهترين چيزى كه به مسلمان داده شده يك خصلت است
- پيامبر خدا (ص) و على بن ابى طالب (ع) از يك نور آفريده شدهاند
- سلامت بنده در سلامت عضوى از بدن اوست
- شخصى به خاطر يك خصلت وارد بهشت شد
- كسى كه دو خصلت او را شاد كند، يك خصلت را به كار گيرد
- پيامبر خدا (ص) سلام نماز را با يك سلام مىخواند
- باب خصلتهاى دوگانه
- شناخت توحيد با دو خصلت
- سخن پيامبر (ص) كه دوست ندارم در دو خصلت كسى شريك من باشد
- دو غريب را تحمل كنيد
- وضو را باطل نمىكند مگر آنچه از دو طرف خارج مىشود
- دو نعمت همواره ناسپاسى مىشوند
- دو خصلت است كه بسيارى از مردم با آنها آزمايش مىشوند
- خداوند با چيزى بهتر از سكوت و پياده رفتن به سوى خانه او پرستش نشده است
- دو كس امر به معروف مىشوند
- كفر دو بال دارد
- خداوند اهل زمين را به دو قسم تقسيم كرده
- دو گروه از اين امت هر گاه اصلاح شوند تمام امت اصلاح مىشود، و اگر فاسد شوند تمام امت فاسد مىشود
- در باره دو گروه ناتوان از خدا بترسيد
- پاداش كسى كه دو دختر يا دو خواهر يا دو عمّه يا دو خاله را تكفّل كند
- دو كس بوى بهشت را نمىشنوند
- آنچه در باره شخص دورو وارد شده است
- مردم دو گروهند، يكى راحت مىكند و ديگرى راحت مىشود
- مردم دو گروهند: دانشمند و دانش طلب
- دو خصلت است كه يكى گناهان را از ياد مىبرد و ديگرى قساوت قلب مىآورد
- دو خصلت است كه امان از جذام هستند
- توجه كردن به دو چيز بزرگ
- دنيا دو كلمه و دو درهم است
- شخص فقيه نمىشود مگر اينكه دو خصلت در او باشد
- خيرى در دنيا نيست مگر براى دو كس
- دانش دو دانش است
- دو خصلت عجيب است: خوردن روزى خدا و ادعاى پروردگارى براى غير خدا
- امر به معروف و نهى از منكر، دو آفريده خداوند هستند
- بيشترين عبادت ابو ذر دو چيز بود
- زنى كه دو بار شوهر كرده، در بهشت با كدام يك خواهد بود؟
- دو دشمن كه در باره پروردگارشان با هم دشمنى كردند
- بخششكننده، دو قسم است
- دينار و درهم هلاككننده هستند
- پناه بردن به خدا از دو چيز
- در شيعه دو خصلت وجود دارد
- روزهدار دو شادى دارد
- آنچه در باره دو بازرگان وارد شده، هنگامى كه راست بگويند و نيكى كنند و هنگامى كه دروغ بگويند و خيانت كنند
- دو چيز بامدادان و شامگاهان سود مىدهند
- دو خريد و فروش بد است
- در كالاى خوب دو دعا و در كالاى بد دو دعاست
- كسى كه خدا را در نظر بگيرد، دو خصلت به او داده مىشود
- كسى كه در او دو خصلت باشد او حقيقتا مؤمن است
- دو خصلت است كه اگر در كسى باشد با او باش، و گر نه از او دور شو
- دو كار است كه هر كدام زودتر واقع شود، زن طلاق دادهشده مسترابه از شوهر جدا مىشود
- نزديكى به خداوند با دو خصلت
- دو خصلت فقر را مىزدايد و بر عمر مىافزايد و از صاحب خود هفتاد نوع مرگ بد را دور مىكند
- سنّت دو سنّت است
- احسان كردن شايسته نيست مگر نزد صاحب دو خصلت
- برادران دو گروهند
- مردم دو نوع هستند
- دو اميرند كه در واقع امير نيستند
- دو چيز است كه مردم نمازشان را با آن تباه مىكنند
- هيچ گامى نزد خدا دوست داشتنىتر از دو گام و هيچ جرعهاى نزد خدا دوست داشتنىتر از دو جرعه و هيچ قطرهاى نزد خدا دوست داشتنىتر از دو قطره نيست
- دو خصلت است كه شيطان آنها را به نوح گفت
- دو خصلت براى مردم از هر چيزى ترسناكتر است
- از دو خصلت نهى شده است
- دو نوع آب، نوح را به هنگامى كه آنها را خواند، اجابت نكردند
- ايمان قول است و عمل
- دو گرسنه سير نمىشوند
- دو خصلت از حقيقت ايمان است
- مروّت دو نوع است
- دو خصلت از جفاست
- دو خصلت روزى جلب مىكند
- ميان دو شيوه ناپسند، دادن خرج خانواده واجب است
- دو خصلت در برابر دو خصلت
- حيا بر دو قسم است
- آنچه بر پدر و مادر رعايت حق فرزند لازم است
- سخن پيامبر خدا (ص) كه من فرزند دو ذبيح هستم
- دو چيز بر پا و دو چيز در حال حركت هستند و دو چيز جانشين يك ديگرند و دو چيز دشمن يك ديگر هستند
- ثواب كسى كه دو بار حج به جاى آورد
- سخن حق در دو حالت
- قتل دو قتل و جنگ دو جنگ است
- دو خصلت است كه هر كس انجام دهد، خدا از آسمان و مردم از زمين او را دوست مىدارند
- پيامبر خدا (ص) دو انگشتر داشت
- تحفه روزهدار دو چيز است
- قيامت با آشكار شدن دو علامت بر پا مىشود
- صدقه بر بنى هاشم حرام است مگر در دو حالت
- دو خصلت است، در هر كس باشد فرومايه است
- دو گناه است كه يكى از ديگرى شديدتر است
- گذاشتن گياه سعد در دندانها دو خصلت دارد
- خوردن اشنان دو خصلت دارد
- شفاعت پيامبر خدا (ص) به دو كس نمىرسد
- دو نوع خلال دندان رگ جذام را تحريك مىكند
- دنيا و آخرت مانند دو كفّه ترازويند
- دو دريا به هم رسيدند و ميان آنها برزخى است تا همديگر را ستم نكنند
- پيامبر خدا در ميان امت خود دو چيز باقى گذاشت
- پرسش از ثقلين در روز قيامت
- حسن و حسين (ع) دو تعويذ داشتند
- شب و روز سپرىكنندگان عمرند
- دو كس را خداوند دو بال داده كه با فرشتگان در بهشت پرواز مىكنند
- دو چيز مردم را هلاك كرد
- سخن امير المؤمنين (ع) كه دو كس پشت مرا شكست
- حريص از دو خصلت محروم است و دو خصلت دامنگير اوست
- دو نماز است كه پيامبر خدا (ص) هرگز آنها را ترك نكرد
- دو دستهاند كه سهمى در اسلام ندارند.
- دشمنى با ديگران باعث پيدايش دو خصلت مىشود
- فرزند آدم پير مىشود ولى دو چيز او جوان مىشوند
- دو خصلت هر كدام باعث دو خصلت مىشوند
- دو خصلت است كه فرزند آدم آنها را ناپسند مىدارد
- پيامبر خدا (ص) دو سكوت داشت
- دو خصلت است كه در مسلمان جمع نمىشود
- دو خصلت است كه در قلب بندهاى جمع نمىشود
- حسد روا نيست مگر در دو چيز
- محبت پيامبر خدا (ص) به عقيل بن ابى طالب از دو جهت بود
- دو چيزى كه پيامبر خدا (ص) به سبب آنها شادمان شد
- پيامبر خدا (ص) به حسن و حسين (ع) دو خصلت بخشيد
- سخن گفتن در شب پس از نماز شايسته نيست مگر براى دو كس
- آنچه بيشتر از هر چيز، امت را وارد آتش مىكند دو چيز است و آنچه بيشتر از هر چيز، امت را وارد بهشت مىكند دو چيز است
- خداوند براى بندهاش دو ترس و دو آسايش را با هم نمىدهد
- صلاح اول اين امت با دو خصلت و هلاك آخر اين امت با دو خصلت است
- باب خصلتهاى سهگانه
- خداوند سه گروه را بدون حساب وارد بهشت، و سه گروه را بدون حساب وارد آتش مىكند.
- سه چيز است كه خداوند، مؤمن را به سبب آنها مؤاخذه نمىكند
- سه خصلت است كه همه، يا يكى از آنها در هر كسى باشد در سايه عرش خدا قرار مىگيرد
- سه دستهاند كه در روز قيامت نزديكترين خلق به خدا هستند
- اجابت دعا به هنگام پيدايش سه چيز
- مؤمن، مؤمن نمىشود مگر اينكه در او سه خصلت باشد
- سه خصلت در مؤمن نيست
- پيامبر خدا (ص) از پروردگارش سه خصلت خواست و خداوند دو تا از آنها را داد و يكى را نداد
- سه چيز باعث رفع درجه و سه چيز كفاره گناهان و سه چيز هلاككننده و سه چيز نجات دهنده است
- هر كس سه خصلت داشته باشد، خدا او را با حور العين تزويج كند
- سه گروهند كه اگر تو به آنها ستم نكنى آنها به تو ستم مىكنند
- سه گروه از سه گروه، حق خود را دريافت نمىكنند
- بنده همواره در ميان سه خصلت است
- سه گروه شايسته ترحّم هستند
- سه طائفه مورد خشم خداوند هستند
- سه چيز است كه دروغ گفتن در آنها خوب و سه چيز است كه راست گفتن در آنها بد و سه طايفهاند كه همنشينى با آنها دل را مىميراند
- سه چيز در برابر سه چيز
- يك چيز در برابر سه چيز
- نشانههاى پيرى سه چيز است
- سه خصلت مخصوص پيامبران و فرزندان و پيروان آنهاست
- سه خصلت است كه خداوند با آنها دشمن است
- هديه سه گونه است
- سه خصلت است كه هيچ پيامبر و پايينتر از او، از آن خالى نيست
- ريشههاى كفر سه تاست
- وام بر سه وجه است
- اجازه خواستن سه گونه است
- به سه كس سلام داده نشود
- بهترين مردم سه طايفهاند
- سه خصلت است كه يكى ثروت و ديگرى زيبايى را آشكار مىكند و سومى دشمنان را خوار مىسازد
- سه چيز از سنتهاى پيامبران است
- سه چيز چشم را جلا مىدهد
- خصلتهاى نيكو سه تاست
- اسراف در سه چيز است
- پيامبر خدا (ص) به سه نفر لعنت كرد
- در بهشت درجهاى است كه هيچ كس، جز سه نفر به آن نمىرسد
- قلم از سه كس برداشته شده است
- حديث سه نفرى كه به لات و عزّى سوگند خوردند كه پيامبر (ع) را بكشند و على (ع) بر آنان تاخت
- در نيكويى به برادران و سعى در حوائج آنان، سه خصلت است
- نهى از قضاى حاجت در سه جا
- در روبرو بودن با آفتاب، سه خصلت بد وجود دارد
- اسراف كار، سه علامت دارد
- هر چشمى در روز قيامت گريان است مگر سه چشم
- همه نيكىها در سه خصلت جمع شده است
- نهى از سوار شدن سه نفر بر پشت سر هم بر چارپا
- حق مسافر بر همراهانش اين است كه در صورت بيماريش سه روز نزد وى اقامت كنند
- در كفش سياه سه خصلت بد و در كفش زرد سه خصلت خوب است
- از كلاغ سه خصلت را ياد بگيريد
- سه چيز با سه چيز است
- شومى در سه چيز است
- كسانى كه هر چه به آنها گفته شد فراموش كردند، سه گروهند
- سه گروه در امان خدا هستند تا اينكه خداوند از حساب فارغ شود
- كسى كه سه چيز به او داده شود، از سه چيز محروم نگردد
- نهى از مشورت كردن با سه طايفه
- عقل به سه قسم تقسيم شده است
- حضرت آدم از سه خصلت يكى را برگزيد
- عقل مرد در سه چيز معلوم مىشود
- شيعه سه گونه است
- امتحان شيعه در سه مورد
- سه خصلت است كه در هر كس باشد ايمان او كامل است
- سه طايفهاند كه خداوند در روز قيامت با آنان سخن نمىگويد و به آنان نگاه نمىكند و آنان را پاك نمىسازد و براى آنان، عذابى دردناك است
- وحشتناكترين حالت براى مردم سه مورد است
- سه كس شريك در ظلم هستند
- سخن چين قاتل سه نفر است
- مؤمن سه مسكن دارد، زندان و حصار و جايگاه، و كافر هم سه مسكن دارد
- روزهاى خدا سه روز است
- سه گروه در روز قيامت عذاب مىشوند
- سه خصلت از تكبّر باز مىدارد
- كسى مىتواند امر به معروف و نهى از منكر كند كه در او سه خصلت باشد
- سه طايفه نجيب نمىشوند
- براى مرد از نظر عيب سه خصلت بس است
- كسى كه عترت پيامبر را دوست نداشته باشد به سبب يكى از سه چيز است
- محبوبترين كارها براى خدا سه چيز است
- در روز قيامت آتش با سه گروه سخن مىگويد
- سه چيز پشت را مىشكند
- خداوند با سه چيز بر بندگانش منّت نهاد
- بيدارى روا نيست مگر در سه چيز
- اگر سه چيز در فرزند آدم نبود، چيزى سرش را خم نمىكرد
- همه شريعتهاى دين، سه چيز است
- فتنهها در سه چيز است
- براى مسلمان سه دوست وجود دارد
- خداوند به پيامبر خدا (ص) در باره على (ع) سه كلمه وحى كرد
- مردان سه طايفهاند
- امامت جز بر مردى كه سه خصلت دارد شايسته نيست
- كسى كه سه بار حج به جا آورده
- كسى كه سه مؤمن را به حج ببرد
- در پيراهن يوسف سه آيه است
- ظلم سه گونه است
- زنها به سه طريق حلال مىشوند
- براى همه امّت اميد نجات وجود دارد مگر به سه كس
- سختترين ساعتهاى فرزند آدم، سه ساعت است
- فرزند آدم كارى را كه نزد خداوند از سه كار بزرگتر باشد انجام نداده.
- مرد، جز براى سه هدف كوچ نكند
- رختخواب سه گونه است
- نشانههاى سهگانه
- خداوند بندهاش را در سه حالت از سوى خودش سامان مىدهد
- مردم سه طايفهاند
- سه خصلت است كه كسى در آنها معذور نيست
- سه خصلت است كه صاحب آنها نمىميرند مگر اينكه كيفر آنها را مىبينند.
- سه خصلت است كه مسلمان با آنها كامل مىشود.
- خصلتهاى سهگانهاى كه در وصيت پيامبر (ص) به امير المؤمنين (ع) آمده
- براى سه نفر با لفظ جمع دعا مىشود
- براى عطسهكننده سه بار دعا مىشود
- سه خصلت است كه خداوند آنها را در منافق و فاسق جمع نمىكند
- سه دسته از مهمانان خداوند، زائران او و در حمايت او هستند
- مشترى سه روز خيار حيوان دارد
- سه چيز است كه خداوند به هيچ كس در آنها رخصت نداده
- هيچ مصيبتى براى مؤمن شديدتر از فقدان سه خصلت نيست
- اگر سه طايفه نبودند خداوند عذاب را بر بندگانش فرو مىريخت
- سه نفر ملعون هستند
- حكيمان و فقيهان وقتى به همديگر نامه مىنوشتند، سه چيز را مىنوشتند كه چهارمى نداشت
- سه چيز در سرشت مؤمن نيست
- براى كسى كه چيزى از دنياى خود را به ناچار از دست مىدهد، سه خصلت است
- خداوند را بهشتى است كه جز سه طايفه كسى وارد آن نمىشود
- سه خصلت در شيعه نيست
- سه خصلت از سختترين اعمال بندگان است
- سخن شيطان به حضرت نوح كه مرا در سه جا ياد كن
- سخن شيطان ملعون: هر چه در كار فرزند آدم درمانده شوم در يكى از سه جا درمانده نمىشوم
- سه خصلت است كه مردم طاقت آن را ندارند
- احسان كردن شايسته نيست مگر با سه خصلت
- دستها سه گونهاند
- سه خصلت مستحب است
- بخشندگان سه كس هستند
- خواهش كردن جز در سه جا شايسته نيست
- سه خصلت است كه خداوند با آنها به فرزند آدم منّت نهاده
- بندهاى مشرك نمىشود مگر اينكه يكى از اين سه خصلت را انجام بدهد
- به اين امت كمتر از سه چيز داده نشده
- بلاى مشقت بار، سه چيز است
- در اين امت سه چيز وجود ندارد
- فرشتگان به خانهاى كه در آن سه چيز باشد وارد نمىشوند
- سه كس در امر به معروف و نهى از منكر شريكند
- خداوند به مؤمن سه خصلت داده
- از سه كس در باره دين بايد دورى كرد
- سؤال مرد ديرنشين از امام صادق (ع) از سه خصلت
- زمين به پروردگارش ناله نكرد، مانند ناليدن آن از سه چيز
- خداوند نگهدارى سه چيز را قبول نكرده
- سه گروه در روز قيامت در سايه عرش خدا قرار مىگيرند
- سه چيز به خداوند شكايت مىكنند
- قاريان قرآن سه گونهاند
- بار سفر بسته نشود مگر براى رفتن به سه مسجد
- در ترب سه خاصيت است
- سه چيز ضرر نمىرساند
- براى كسى كه سه خصلت را ترك كند، پيامبر (ص) سه خانه در بهشت ضمانت مىكند
- امير المؤمنين (ع) به جنگ با سه گروه مأمور بود
- هر كس سه خصلت را نداشته باشد، از خدا و پيامبر او نيست
- خداوند سه حرمت دارد
- حقيقت ايمان سه خصلت است
- حاجى سه نوع است
- از سه خصلت نهى شده است
- لباس سياه مكروه است مگر در سه مورد
- به كسى كه قصد خانه خدا مىكند اگر سه خصلت نداشته باشد اعتنا نمىشود
- مهمانى سه روز است
- سه چيز است كه دل مرد مسلمان در آنها خيانت نمىكند
- سخن پيامبر خدا (ص) كه سوگند مىخورم كه سه چيز حق است
- پس از مرگ، چيزى جز سه خصلت به دنبال انسان نيست
- خداوند سه گروه را در بهشت خود ساكن نمىكند
- پدران سه تا هستند
- به مؤمن سه خصلت داده شده
- سزاوارترين مردم به آرزو كردن سه چيز، سه نفرند
- كارها سه گونهاند:
- دزدان سه طايفهاند
- فرشتگان سه گروه هستند
- اجنّه سه دسته و انسان نيز سه دستهاند
- پشت سر سه نفر نماز گزارده نشود
- سه چيز خورده نمىشود ولى چاق مىكند و سه چيز خورده مىشود ولى لاغر مىكند
- همه احكام مسلمانان از سه طريق اجرا مىشود
- سه چيز همراه با سه چيز است
- سه طايفه نزد خدا شفاعت مىكنند و شفاعت آنها پذيرفته مىشود
- نخستين كسانى كه بر آنان قرعه كشيده شد، سه نفرند
- در «به» سه خصلت است
- در پياز سه خصلت است
- نوشتن دعا اثر ندارد مگر در سه جا
- سه خصلت از نشانههاى دانستن است
- دميدن در سه جا مكروه است
- سه خصلت در هر كس باشد اهل جهنّم است
- هر كس مالى را از راه نامشروع به دست آورد، خدا سه چيز را بر آن مسلط مىكند
- راحتى مؤمن در سه چيز است
- از خوشبختى انسان است كه سه چيز داشته باشد
- دعاى سه گروه مستجاب نمىشود
- روزهاى كه در سنّت پيامبر است سه روز در هر ماه است
- سرگرمى مؤمن در سه چيز است
- كسى كه سه خصلت داشته باشد گويا كه دنيا را به دست آورده
- پيامبر (ص) در خندق سه بار كلنگ زد و سه بار تكبير گفت
- دوست داشتنىترين عملها نزد خداوند سه عمل است
- سختترين چيزى كه از آنها بر امّت من ترسيده مىشود، سه چيز است
- هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد سه كار را انجام ندهد
- ترس بر امّت از سه خصلت
- براى پيامبر (ص) سه چيز دوست داشتنى بود
- امام صادق (ع) از يكى از سه خصلت بيرون نبود
- زائر امام رضا (ع) در سه جا سود مىبرد
- اعمال سه حالت دارند
- امام باقر (ع) فرزندش امام صادق (ع) را به سه چيز امر و از سه چيز نهى كرد
- چون قائم (ع) قيام كند به سه چيز حكم مىكند كه پيش از او كسى به آنها حكم نداده
- سخن پيامبر (ص) به سلمان فارسى كه در بيمارى تو سه خصلت است
- سخن عمر، كه من از سه چيز به درگاه خدا توبه مىكنم
- سخن ابو بكر كه اندوه دنيا را نمىخورم مگر براى سه كار كه كردم و دوست داشتم كه آنها را انجام نمىدادم و سه كارى كه نكردم و دوست داشتم كه آنها را انجام مىدادم و سه كارى كه دوست داشتم كه آنها را از پيامبر (ص) پرسيده بودم
- سخن عبد اللَّه بن مسعود كه دانشمندان زمين سه نفرند
- سه نفر حتى به اندازه يك چشم به هم زدن به وحى الهى كافر نشدند
- ثواب كسى كه سه دختر داشته باشد و به آنها صبر كند
- سه چيز در روز قيامت به خدا شكايت مىكنند
- از سه كس قلم برداشته شده «1»
- بخل باعث پيدايش سه خصلت نكوهيده مىشود
- آغاز كار پيامبر (ص) از سه چيز بود
- سه خصلت است در هر كس باشد در سود و زيان مسلمانان شريك است
- سه چيز است كه هر كدام از آنها بخشى از چهل و پنج بخش از نبوت است
- ايمان سه چيز است
- سه كس وارد بهشت نمىشوند
- در باره كسى كه سه فرزند خود را از دست داده
- ثواب سه خصلت: گرفتن وضوى كامل و آشكار ساختن سلام و صدقه پنهانى
- سه برادرند كه ميان هر كدام با ديگرى ده سال فاصله است
- خوار شدن مردم پس از وقوع سه حادثه
- در سائل بودن، سه خصلت است و بدترين مردم سه كس هستند
- قهر كردن بيش از سه روز جايز نيست
- سه چيز از خوشبختى مسلمانان است
- خداوند با سه كس سخن نمىگويد
- صدّيقان سه كس بودند
- اصحاب رقيم سه كس بودند.
- دوست داشتنىترين عملها براى خداوند سه چيز است
- مردم سه دستهاند
- يادى از نورى كه به سه بخش تقسيم شد
- مردم خداوند را سه گونه عبادت مىكنند
- امير المؤمنين (ع) از كسى كه او را به مهمانى خوانده بود، سه تعهّد گرفت
- سه خصلتى كه در امير المؤمنين (ع) بود
- در «بريره» كنيز عايشه، سه سنّت بود
- سه نفر به زبان پيامبر خدا (ص) دروغ مىبستند
- سه نفر ملعونند: جلودار و راننده و سواره
- نمىدانم جرم كدام يك از سه نفر بزرگتر است
- در براء بن معرور سه سنّت جارى شد
- در صفوان بن اميه جمحى سه سنّت جارى شد
- سعد بن معاذ در اسلام سه موقعيت داشت كه اگر يكى از آنها براى همه مردم بود براى فضيلت آنها بس بود
- حاملان علم سه دستهاند
- هر كس به سه نفر برترى جويد خوار مىشود
- مردم در مسأله قدر سه دستهاند
- باب خصلتهاى چهارگانه
- سخن پيامبر (ص) كه من روز قيامت از چهار نفر شفاعت مىكنم
- مجازات كسى كه در چهار چيز از زنش اطاعت كند
- چهار نفرند كه دعاى آنان رد نمىشود
- پايدارى دين با چهار نفر است
- خداوند مردى را كه در چهار حالت آسان مىگرفت، آمرزيد
- خواستههاى مردم در اين دنياى فانى چهار چيز است
- هيچ بندهاى ايمان ندارد مگر اينكه به چهار چيز ايمان داشته باشد
- امير المؤمنين (ع) چهار انگشتر داشت
- چهار سوره پيامبر (ص) را پير كرد
- پيامبر خدا (ص) چهار بار عمره به جا آورد
- امام با چهار نشانه شناخته مىشود
- سخن پيامبر (ص) كه با چهار چيز برترى يافتهام
- بهترين ياران چهار نفرند و بهترين سريهها چهار صد نفرند و بهترين لشكرها چهار هزار نفرند
- به هر كس چهار چيز داده شد، از چهار چيز محروم نگرديد
- به چهار چيز گوش داده شده كه سخن مردم را مىشنود
- چهار نفرند كه خداوند روز قيامت به آنان نگاه نمىكند
- سواران روز قيامت چهار نفرند
- پيرزنى از بنى اسرائيل از موسى چهار چيز خواست
- بهترين زنان اهل بهشت چهار نفرند
- چهار چيز كمر را مىشكنند
- چهار بار توجّه خداوند به دنيا
- سخن پيامبر (ص) به على (ع) كه «من نام تو را چهار جا همراه نام خود ديدم»
- حديث اهل بيت (ع) را جز چهار كس حمل نمىكند
- كسى كه در رفتار با مردم از سه خصلت دورى كند در حق او چهار خصلت بر مردم واجب مىشود
- شيطان چهار بيت شعر گفته و با آن به دو بيت شعر آدم پاسخ داده
- خداوند چهار چيز را در چهار چيز پنهان كرده
- سخن پيامبر خدا (ص) كه چهار چيز را بد مشماريد كه آنها براى چهار چيزند
- امير المؤمنين (ع) چهار منقبت داشت كه هيچ عربى در آنها از وى پيشى نگرفته
- سخن معاويه به ابن عباس كه به سبب چهار خصلت تو را دوست دارم و از چهار خصلت ديگرى كه در توست در مىگذرم
- ريشه گناهان چهار چيز است
- ثواب كسى كه چهار بار حج به جا آورده
- چهار چيز در چهار چيز روا نيست
- چون غذا چهار خصلت يابد غذاى كاملى است
- زنازاده چهار نشانه دارد
- خداوند موسى (ع) را به چهار چيز وصيت كرد
- براى امير المؤمنين (ع) هنگامى كه به جنگى اعزام مىشد چهار خصلت بود
- شگفت از كسى كه از چهار چيز مىهراسد، چگونه به چهار چيز پناه نمىبرد؟
- چهار نفر شهادت بر ولايت امير المؤمنين (ع) را كتمان كردند و خداوند نفرين او را در باره آنان اجابت نمود
- آنچه در آن امان از چهار خصلت در دنياست و چهار كلمه براى آخرت
- چهار چيز از وسواس است
- چهار چيز از چهار چيز سير نمىشود
- چهار خصلت است كه هر كس داشته باشد در نور بزرگ خدا قرار مىگيرد
- چهار چيز است كه در هر كس باشد، اسلام او كامل است
- چهار كلمه حكمت آميز
- چهار خصلت در برابر چهار خانه در بهشت
- هر كس چهار خصلت داشته باشد خداوند براى او در بهشت خانهاى مىسازد
- هر كس از چهار چيز سالم باشد وارد بهشت مىشود
- چهار نفرند كه خداوند در روز قيامت به آنان نظر مىكند
- چهار خصلت است كه شيعه به آن مبتلا نمىشود
- چهار خصلت است كه هر كس داشته باشد در پناه خداست
- خداوند از هر چيزى چهار تا را برگزيد
- چهار خصلت است كه اندوهزاست
- چهار خصلت همواره در امت محمد (ص) وجود دارد
- جسد بر چهار چيز بنا شده است
- پايدارى و بقاى انسان با چهار چيز است و آتشها چهار نوعند
- چهار خصلت قلب را فاسد مىكند و نفاق را رشد مىدهد
- پيامبر خدا (ص) چهار قبيله را دوست داشت و از چهار قبيله بدش مىآمد
- چهار خصلت دل را مىميراند
- زمين هرگز از چهار نفر مؤمن خالى نمىشود
- چهار چيز از طبّ بىنياز مىكند
- چهار خصلت در مؤمن نيست
- خداوند از مؤمن به چهار چيز پيمان گرفته
- مؤمن از چهار خصلت جدا نيست
- چهار كس فورا مجازات مىشوند
- چهار چيز است كه يكى از آنها وارد خانهاى نمىشود مگر اينكه آن خانه خراب مىگردد
- چيزهايى كه هر كدام از آنها چهار شعبه دارد
- نجده حرورى در نامهاى چهار چيز از ابن عباس پرسيد
- نشانههاى پيرى در چهار محل
- مردم چهار دستهاند
- ميان حق و باطل چهار انگشت است
- گنج آن دو يتيم چهار كلمه بود
- چهار گروهند كه به آنان سلام داده نشود
- چهار چيز صورت را روشن مىكند
- دوست داشتنىترين ياران نزد خدا چهار نفرند
- روز قيامت آتش بر چهار نفر حرام است
- چهار چيز است كه كم آن زياد است
- پرداختن به چهار چيز پيش از چهار چيز
- دانش همه مردم در چهار جمله است
- چهار چيز براى امّت، حقى لازم است
- جهاد چهار نوع است
- بنده چهار چشم دارد
- چهار خصلت از هر چيزى بهتر است
- زنان چهار نوع هستند
- چهار خصلت از سنّتهاى پيامبران است
- نماز چهار كس قبول نمىشود
- هنگامى كه چهار چيز شايع شود، چهار چيز آشكار گردد
- چهار چيز علامت بدبختى است
- خداوند براى آدم سخنها را در چهار كلمه جمع كرد
- نهى از رفاقت و برادرى با چهار نفر
- چهار كس در علم اجر مىبرد
- قيمت چهار چيز كم داده نشود
- خريدار برده با وجود چهار خصلت تا يك سال اختيار فسخ دارد
- بهترين مالها چهار چيز است
- چهار نماز است كه در هر زمانى مىتوان خواند
- قاضىها چهار دستهاند
- مرد به دادن هزينه چهار نفر مجبور است
- پيامبرانى كه در زمين، پادشاه بودند چهار نفرند
- در آفتاب چهار خصلت است
- درمان چهارتاست
- چهار چيز مزاج را نرم مىكند
- در تره چهار خصلت است
- نشانههاى خون چهارتاست
- چهار رودخانه از بهشت است
- از چهار كنيه نهى شده است
- بهترين نامها چهار نام و بدترين آنها چهار نام است
- نهى از چهار چيز و چهار ظرف
- به دفن كردن چهار چيز امر شده است
- چهار خصلت از اخلاق پيامبران است
- چهار كس بايد نماز خود را چه در سفر و چه در حضر تمام بخوانند
- از گنجينه علم خدا تمام خواندن نماز در چهار جا است
- سورههايى كه سجده واجب دارند چهار سورهاند
- بنده در قيامت قدم برنمىدارد مگر اينكه از چهار چيز پرسيده شود
- پيامبر خدا (ص) به دوست داشتن چهار نفر مأمور شد
- نخستين كس از چهار نفرى كه وارد بهشت مىشود
- چهار چيز در هر كس باشد منافق است
- چهار كس پادشاهى روى زمين را به دست آوردند كه دو نفر كافر بودند
- حديث پيامبر خدا (ص) از چهار كس به مردم رسيده و پنجمى ندارد
- چهار خصلت است كه مردم در ماه رمضان از آن بىنياز نيستند
- چارپايان از چهار چيز بىخبر نيستند
- خداوند اسب را از چهار چيز آفريد
- بادها چهار گونهاند
- مردم چهار دستهاند
- خوابيدن چهار گونه است
- ابليس چهار بار فرياد زد
- چهار چيز به هدر مىرود
- سخن امام صادق (ع) كه مسلمانان چهار عيد دارند
- سخن خداوند به ابراهيم (ع) كه چهار پرنده را بگير و آنها را نزد خود قطعه قطعه كن
- در هر كس چهار خصلت باشد خداوند او را دشمن مىدارد
- باب خصلتهاى پنجگانه
- پنج چيز در ميزان عمل چه سنگين هستند
- پنج چيز است كه خداوند به پيامبرى از پيامبرانش در آنها به پنج چيز مختلف فرمان داد
- در شانه پنج خصلت است
- نشانههاى مؤمن پنج چيز است
- پنج چيز از پنج كس محال است
- پنج چيز در برابر پنجاه چيز
- كلماتى كه آدم از پروردگارش دريافت كرد و خدا توبه او را پذيرفت پنج تا بود
- پنج خصلت باعث برص مىشود
- سخن امام صادق (ع) كه پنج چيز همان گونه است كه مىگويم
- پنج چيز در سر و پنج چيز در بدن از سنّت است
- سخن پيامبر (ص) كه پنج چيز را تا هنگام مرگ رها نمىكنم
- پنج چيز براى مسافر شوم است
- بسيار گريهكنندگان پنج نفرند
- گناهان كبيره پنج تا است
- خداوند پيامبر (ص) را با پنج شمشير مبعوث كرد
- حدود دوستى پنجتاست
- مؤمن در ميان پنج نور در حركت است
- پايههايى كه اسلام بر آن قرار دارد پنجتاست
- مكه پنج نام دارد
- خداوند بر بندگان شبانه روز پنج نماز واجب كرده
- مسخرهكنندگان پيامبر خدا (ص) پنج نفر بودند
- نماز ميّت پنج تكبير دارد
- انواع ترس پنجتاست
- خدا و پيامبرش پنج خصلت را دوست دارند
- مال جمع نشود مگر با پنج خصلت
- ثواب كسى كه پنج بار به حج رود
- روز قيامت خداوند بر پنج طايفه احتجاج مىكند
- خوردن پنج چيز از گوسفند مكروه است
- پنج خصلت است كه هر كس يكى از آنها را نداشته باشد، بهره زيادى ندارد
- نماز جز در پنج مورد اعاده نمىشود
- ميان بندگان كمتر از پنج خصلت تقسيم نشده
- پنج خصلت است كه ابليس در آنها حيلهاى ندارد
- كسى كه تجارت مىكند از پنج خصلت دورى گزيند
- پنج چيز روزه را باطل مىكند
- سخن على (ع) كه پنج چيز مخصوص ماست
- پنج كس آتشين آفريده شدهاند
- از پنج كس در هر حالى بايد دورى كرد
- علم پنج درجه دارد
- پنج صنعت مكروه است
- به پنج كس زكات داده نشود
- جماعت با كمتر از پنج نفر نمىشود
- پنج ميوه در دنيا از ميوههاى بهشت است
- پيامبر خدا (ص) از پنج چيز نهى كرد
- خداوند هيچ يك از بندگانش را از پنج چيز آگاه نكرده
- كمال دين مسلمان با پنج خصلت دانسته مىشود
- پنج چيز است كه در آنها خمس واجب است
- پنج رودخانه در زمين است كه جبرئيل آنها را با پايش حفر كرده
- يك گاو قربانى از پنج نفر كفايت مىكند چون كسانى از بنى اسرائيل كه از سوى خدا مأمور ذبح گاو شدند پنج نفر بودند
- پنج چيز به پيامبر خدا (ص) داده شده كه پيش از او به كسى داده نشده بود
- خداوند به پيامبر (ص) پنج چيز و به على (ع) پنج چيز داد
- حيا كردن از خدا آنچنان كه شايسته است، در پنج خصلت است
- خداوند پيامبرش را در باره پنج نفر شفيع قرار داده
- سخن پيامبر خدا (ص) كه هر كس پنج چيز را براى من ضمانت كند من بهشت را براى او ضمانت مىكنم
- سخن پيامبر خدا (ص) كه در باره على (ع) به من پنج چيز داده شد.
- خوشا به حال كسى كه در او پنج خصلت باشد
- شيعه امام صادق (ع) كسى است كه در او پنج خصلت جمع شده باشد
- پنج كس نمىخوابند
- در جهنم آسيابى وجود دارد كه پنج كس را آرد مىكند
- نهى از كشتن پنج حيوان امر به كشتن پنج حيوان
- پنج كس ملعونند
- در روز عيد قربان چيزى بافضيلتتر از پنج خصلت نيست
- هر كس پنج خصلت را نداشته باشد بهره چندانى در وجود او نيست
- در خروس سفيد پنج خصلت است
- دعاى پنج كس مستجاب نشود
- دستور ستايش خداوند با پنج جمله
- پيامبران اولو العزم پنج تن بودند
- در دفن پنج مرده بايد انتظار كشيد تا تغيير حالت دهند
- در كوفه پنج مسجد ملعون و پنج مسجد مبارك است
- نهى از خواندن نماز در پنج مسجد در كوفه
- پنج كس بايد نماز خود را در سفر هم تمام بخوانند
- مرد مىتواند پنج عضو زن نامحرم را ببيند
- درهاى آسمان در پنج وقت باز مىشود
- بهشت مشتاق پنج نفر است
- پنج زن را در هر حال مىتوان طلاق داد
- نشانههاى ظهور قائم (ع) پنجتاست
- ميان پنج زن و شوهرانشان ملاعنه وجود ندارد
- سخنانى كه خداوند ابراهيم را با آن آزمود و او پذيرفته شده پنج كلمه بود
- امير المؤمنين (ع) عاملان خود را به پنج خصلت فرمان داد
- پنج چيز از فطرت است
- پنج فضيلت براى امير المؤمنين (ع)
- در پنج مورد قاضى بايد به ظاهر حكم كند
- سبقتگيرندگان پنج نفرند
- عبد المطلب در جاهليت پنج سنت نهاد كه خدا آنها را در اسلام به اجرا گذاشت
- وليمه (مهمانى) جز در پنج مورد وجود ندارد
- پيامبر خدا (ص) در باره على (ع) از خداوند پنج خصلت خواست
- پنج سخن است كه اگر مردم گرد جهان بگردند مانند آنها را نيابند
- روز جمعه پنج خصلت دارد
- ازدواج با پنج گروه از زنان ناپسند است
- بهترين بندگان كسانى هستند كه پنج كار را انجام مىدهند
- در سخن زيبا پنج خصلت است
- به امّت محمد (ص) در ماه رمضان پنج چيز داده مىشود كه به امّت هيچ پيامبرى داده نشده است
- روز قيامت پنج كس از پنج كس فرار مىكنند
- پنج تن، از پيامبران به زبان عربى سخن مىگفتند
- پنج تن از بدترين خلق خدا هستند
- باب خصلتهاى ششگانه
- در اين امّت شش خصلت است
- در زنا شش خصلت است
- سخن پيامبر (ص) كه شش چيز را براى من به عهده گيريد من بهشت را براى شما به عهده مىگيرم
- شش خصلت است كه هر كس آنها را داشته باشد وارد بهشت مىشود
- شش نفر از پيامبران دو نام داشتند
- شش موجود زنده در رحم مادر قرار نگرفتند
- شش خصلت است كه مؤمن پس از مرگش از آنها سود مىبرد
- بر در بهشت شش كلمه نوشته شده
- شش خصلت از مردانگى است
- خمس به شش قسمت تقسيم مىشود
- شش چيز است كه بندگان در آن از خود اختيارى ندارند
- خداوند شش گروه را به جهت شش خصلت عذاب مىكند
- شش خصلت در مؤمن نيست
- به شش گروه سلام داده نشود
- شش چيز شگفتآور است
- نهى از كشتن شش حيوان
- شش خصلت است كه خداوند آنها را به پيامبرش و امامان از نسل او و پيروان آنان مكروه مىدارد
- شريعت آسان محمد (ص) شش خصلت دارد
- شش گروه نجابت ندارند
- در شش مورد عزل كردن جايز است
- احتكار در شش چيز است
- از شش خصلت بايد به خدا پناه برد
- شش چيز از قبيل كسب حرام است
- نخستين چيزهايى كه با آنها به خدا نافرمانى شد شش چيز است
- حيوان بر گردن صاحب خود شش حق دارد
- شش گروه را نبايد سلام داد و شش گروه نبايد امامت كنند و شش چيز در اين امت از اخلاق قوم لوط است
- تفسير كلماتى كه اصل هجاى الفبا از آنهاست
- ديوانه شش خصلت دارد
- در شش نماز توجه مستحب است
- از شهيد شش نوع لباس كنده مىشود و بقيه رها مىگردد
- مردم شش گروه هستند
- كسى كه شخصى را دوست دارد، در باره او از شش چيز اجتناب كند
- خداوند به ابراهيم انگشترى فرستاد كه در آن شش حرف بود
- خداوند شيعه را از شش خصلت بدور كرده است
- امير المؤمنين (ع) با مردم با شش خصلت مخاصمه كرد و آنها را مجاب ساخت
- دعاى شش گروه مستجاب نمىشود
- شش گروه ملعون هستند
- كمال مرد با شش خصلت است
- مردم شش طبقهاند
- فهرست مطالب
الخصال جلد1
مشخصات كتاب
سرشناسه : ابن بابويه، محمد بن علي ، 311- 381ق.
عنوان قراردادي : الخصال . فارسي - عربي
عنوان و نام پديدآور : الخصال/ تاليف شيخ صدوق (ابن بابويه)؛ ترجمه و توضيحات يعقوب جعفري.
مشخصات نشر : تهران : انديشه هادي ، 1385.
مشخصات ظاهري : 2ج.
شابك : دوره : 964-8850-10-0 ؛ 10000ريال : ج. 1 : 964-8850-08-9 ؛ 80000ريال: ج. 2 : 964-8850-09-7
يادداشت : فارسي -- عربي.
يادداشت : چاپ دوم.
موضوع : احاديث اخلاقي -- قرن 4 ق.
موضوع : احاديث شيعه -- قرن 4ق.
موضوع : اخلاق اسلامي
شناسه افزوده : جعفري، يعقوب، 1325 - ، مترجم
رده بندي كنگره : BP248/الف 2خ 6041 1385
رده بندي ديويي : 297/61
شماره كتابشناسي ملي : 1197030
[مقدمات تحقيق]
مقدمه ناشر
در قرن چهارم هجرى، تشيّع داراى دو مكتب و مشرب فكرى در دو نقطه از بلاد اسلامى بود: مكتب بغداد و مكتب قم، اين دو مكتب در اصل، هيچ گونه تعارض و تقابلى با يك ديگر نداشتند اما در شيوه نگرش به بحثهاى كلامى و اعتقادى و فقهى تفاوتهاى ويژه اى داشتند. مكتب بغداد كه نماينده آن شيخ مفيد و سيد مرتضى و شيخ طوسى و شاگردانشان بودند در عين استفاده از احاديث معصومين (ع) به روشهاى عقلگرايانه و نقادانه هم توجه خاص داشتند، ولى مكتب قم كه نماينده آن شيخ صدوق و استادان و شاگردان او بودند، با حديث گرايى و تعبد در روايات، از به كارگيرى عقل در موضوعات دينى پرهيز داشتند و يا آن را به حدّ اقلّ رسانيده بودند. شايد علت اين تفاوت، ويژگيهاى محيط زندگى اين بزرگواران باشد، چون در بغداد شيعيان مستقيما با اهل تسنّن تماس داشتند و بايد مسائل را به گونه اى مطرح مى كردند كه براى آنان قابل پذيرش باشد ولى در